خبرگزاری مهر_ فرهنگ و اندیشه_ جواد شیخ الاسلامی: محمد رودگر، نویسنده و پژوهشگر داستانی از جمله افرادی است که آثارش زمینه پژوهشی قوی دارد. او درسابقه خود نوشتن رمان در حوزه های فلسفی و عرفانی را دارد و چند اثرش مورد اقبال جامعه ادبی قرار گرفته است. به بهانه جشن دهسالگی موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب و رونمایی از پیام رهبر معظم انقلاب گپی با وی اینباره زدیم:
جناب رودگر! شما از نویسندگانی هستید که هم در حوزه رمان و هم در حوزه پژوهش سابقه همکاری و همراهی با موسسه فرهنگی و هنری شهرستان ادب را دارید و میتوان گفت از سالهای ابتدایی فعالیت شهرستان ادب و انتشارات آن، در جریان برنامهها و فعالیتهای شهرستان ادب بودهاید. بعد از یک دهه فعالیتِ این موسسه در حوزه ادبیات، نقش، جایگاه و دامنه تأثیر شهرستان ادب در حوزه داستان را چطور ارزیابی و تحلیل میکنید؟
من فکر میکنم شهرستان ادب تا الآن هم در حوزه آموزش به خوبی فعال بوده و هم در جنبه چاپ و نشر کارنامه خوبی داشته است. به صورت مشخص در این دو حوزه خیلی موفق عمل کرده است و به طور کلی هم باید گفت شهرستان ادب در ادبیات داستانی امروز جریانساز بوده است. چون تخصص بنده ادبیات داستانی است و اطلاع کمتری از حوزه شعر دار، صحبتها و نکاتی که عرض میکنم بیشتر ناظر به حوزه رمان و داستان است. شهرستان ادب در حوزه داستان واقعا جریانساز بوده است و مصادیق زیادی هم برای این قضاوت وجود دارد و من میتوانم به دقت این مسأله را مورد استدلال و داوری قرار دهم. با اینهمه فکر میکنم شهرستان ادب باید در دهه دوم فعالیت خود افقهای بلندتر و بالاتری را مدنظر داشته باشد و قدمهای تازهتری در تعالی ادبیات داستانی امروز ایران بردارد.
با توجه به روحیه محققانه و سابقه پژوهشگری شما مشخص است با چالشها، ظرفیتها و مسائل ادبیات داستانی امروز آشنا هستید. ناظر بر تسلط و آشناییتان با مسائل جهان داستان، آیا پیشنهاد مشخصی برای برنامهها و فعالیتهای موسسه شهرستان ادب در دهه دوم دارید؟
به نظر من ما باید در حوزه داستان، و همچنین شعر، وارد مسیر تازهای شویم و یکی از مهمترین کارها در این میان توجه و مشغولیت جدی به پژوهش ادبی است. موسسه شهرستان ادب در سالهای اخیر توانسته در بعضی حوزهها مثل آموزش بسیار خوب کار کند که البته در همین حوزه آموزش هم میتوان کارهای بسیار بیشتر و بهتری انجام داد، چنان که در حوزه چاپ و نشر میتوان فعالیت بهتر و کم افت و خیزتری را تجربه کرد، اما پژوهش ادبی نه در حوزه شعر و نه در حوزه داستان جایی در برنامهها و فعالیتهای شهرستان ادب نداشته است.
پژوهش درباره داستان از این جهت اهمیت بیشتری دارد که کارهای عقبمانده بیشتری داریم. در شعر اوضاع متفاوت است و دستمان کمی بازتر و جلوتر است. خوشبختانه در دانشگاههای مختلف و همچنین ناشران، مراکز و موسسات مختلف، درباره شعر و نثر کلاسیک پژوهشهای زیاد و متنوعی صورت گرفته، میگیرد و این خلأ تا حدودی پر شده است، اما در حوزه داستان دستمان از پژوهشهای خوب و تازه و نو خالی است و دچار نوعی از فقر پژوهشی هستیم. متأسفانه حتی در دانشگاهها نیز خبری از پژوهش درباره داستان نیست و چه خوب است که شهرستان ادب به عنوان جایی که به صورت تخصصی به داستان امروز میپردازد، پژوهش داستان را در رأس برنامههای خود برای دهه دوم فعالیتش قرار دهد.
نقطه اولیه کار عمیق و بنیادین درباره شعر و داستان، پژوهش است. البته در حوزه پژوهش داستان با یکسری آفات هم مواجه هستیم که کار را سخت و کند میکند. مثلا بعضی اهالی داستان میگویند ما داستاننویس هستیم و میخواهیم کار ذوقی بکنیم و با توجه به اینکه کار پژوهش کاری دستوپاگیر و وقتگیر است، بهتر است به آن ورود نکنیم. البته به اعتقاد من اینها بهانههایی بیش نیست و این دوستان متوجه اشکال قضیه نیستند. بررسی دلائل موفقیت دیگر کشورها در حوزه کار ادبی و هنری به خوبی نشان میدهد کار پژوهشی دستمایه بسیار سترگ و مهمی برای کسب موفقیت در هر زمینه هنری و ادبی است. با توجه به این نکات است که من معتقدم ورود جدی شهرستان ادب به حوزه نقد و نظر و پژوهش، به خصوص در حوزه داستان که با کمکاریها و مشکلات بسیاری روبرو هستیم، در دهه دوم فعالیت خود کاری بسیار اساسی و لازم است.
ما بعد از اینهمه سال که از تولد رمان و داستان فارسی میگذرد، هنوز یک رشته تخصصی به عنوان رشته ادبیات داستانی در دانشگاههای کشورمان نداریم و پژوهشها درباره ادبیات داستانی هم بسیار کمتعداد هستند. از این نظر ورود شهرستان ادب به حوزه پژوهش ادبی و پژوهش داستانی میتواند بخشی از مشکلات ما را حل کند و قدمی رو به آینده باشد. این کار چندان هم سخت و ناشدنی نیست. شهرستان ادب میتواند بخشی جدید به عنوان پژوهشکده یا پژوهشگاه ادبی به ساختار خود اضافه کند. این ایده بنده است و من جاهای زیادی درباره این ایده صحبت کردهام و معتقدم ما به جایی همچون دفتر پژوهشهای داستانی در شهرستان ادب نیاز داریم. این دفتر میتواند در قدمهای بعدی خود تبدیل به یک پژوهشکده ادبی و نیز پژوهشگاه ادبی شود و از همین رهگذر مسبب تأسیس رشته تخصصی پژوهش ادبیات داستانی در دانشگاههای کشور شود.
این پیشنهاد توسط بعضی دیگر از اساتید حوزه شعر و داستان پیشتر از این بیان شده است، اما گویا سنگی بزرگ به نظر میرسد که بیشتر برای نزدن انتخاب شده است. فکر میکنید شهرستان ادب توانایی اجرای این ایده را دارد؟
من فکر میکنم تمام شرایط، استعدادها و پتانسیلها برای این کار در شهرستان ادب فراهم آمده است و واقعا حیف است که مدیران موسسه شهرستان ادب به این سمت و سو نروند. شهرستان ادب میتواند با تأسیس این پژوهشگاه ادبی برای اولین بار این اتفاق میمون و مبارک را به نام خود بزند و ادبیات داستانی امروز ما را چند قدم به پیش ببرد. میدانید که ادبیات داستانی خیلی متفاوت از شعر است. بعضیها وقتی صحبت از ادبیات میشود تنها به شعر توجه دارند و ادبیات داستانی را به عنوان زینتالمجالس شعر و دنیای شعر و شاعری میدانند، در صورتی که ادبیات داستانی نیز کاری بس بزرگ، پیچیده، ظریف و لازم است. بر همین اساس است که بزرگان ما در ادبیات داستانی چهرههای علمی و شاخص و چندبعدی بودهاند و همهجوره با زیر و بم مسائل فرهنگی آشنا بودهاند و سوادشان در مرتبه عالی بوده است. خیلی ساده بخواهم بگویم، ما در ادبیات داستانیمان فقر سواد و فقر پژوهش داریم. منظورم از پژوهش هم فقط منحصر در ساختار و تکنیک نیست، بلکه همه مسائل فرمی و محتوایی را در برمیگیرد.
با این توضیح شما داستان امروز ایران را بدون داشتن یک عقبه پژوهشی و نظری و تئوریک قدرتمند، دارای مشکلات جدی میدانید.
ما گاهی بین گعدههایی که در شهرستان ادب با حضور مدیران موسسه و همچنین داستاننویسان شاخص کشورمان داریم درباره این صحبت میکنیم که تا چه زمانی میخواهیم تنها به نوشتن و انتشار رمان بپردازیم و از دیگر حوزههای موردنیاز غفلت کنیم؟ به هرحال یادگیری فنون و تکنیک رمان و نوشتن آن خیلی سخت نیست. یک نویسنده میتواند یکی دو سال در کلاسهای تکنیک و فرم و زبان داستان شرکت کند و بعد هم بنشیند و رمانش را بنویسد. ولی اگر شهرستان ادب میخواهد به معنای واقعی جریانساز باشد، مقصدی برای خودش تعریف کند، غایتی برای خودش بشناسد، و حتی در دنیا جریانساز باشد و داستان ما تنها منحصر به مرزهای خودمان نباشد، باید امر پژوهش را واقعا جدی بگیرد.
من معتقدم مرزهای ایران فرهنگی بسیار گستردهتر از مرزهای جغرافیایی آن است و ما باید با خلق رمان ایرانی قوی و شاخص، بر روی ادبیات کشورهای عربی، اروپایی و آمریکای لاتین هم تاثیر بگذاریم. حالا که شهرستان ادب در این ده ساله اول توانسته تا این حد موفق و جریانساز باشد، باید بتواند مکتب داستان انقلاب را با امضا و تأثیر خودش به وجود بیاورد. ما درباره مکتب ادبیات انقلاب زیاد حرف میزنیم اما عاقلان دانند که برای مکتب شدن ادبیات انقلاب باید کارهای بسیاری انجام داد و قدمهای سترگی برداشت. اینجاست که باید پژوهش را به عنوان عقبه نظری و تئوریک داستان انقلاب و رمان ایرانی جدی گرفت. باید آنقدر در حوزه پژوهش و سپس تولید و انتشار رمانهای شاخص فارسی خوب کار کنیم که یک «ایسم» ایرانیِ کاملا بومی و منطبق بر محتوای مورد نظر خودمان به ایسمهای ادبیات جهان بیفزاییم. درواقع نویسندگان شهرستان ادب در سالها و دهههای آینده باید بگویند ما بر اثر مداومت در پژوهش و نقد و نظر، و نیز تولید و انتشار رمانهای شاخص و متنوع فارسی، به این نگرش خاص از داستان رسیدهایم و حالا میتوانیم از مکتب داستان انقلاب و رمان ایرانی صحبت به میان بیاوریم. اگر شهرستان ادب در دهه دوم فعالیت خود بر این مسیر حرکت کند، اتفاقی شاخص و مهم رقم خورد است و من امیدوارم پژوهش ادبی از اهم برنامههای شهرستان ادب در دهه دوم فعالیت خود باشد.
نظر شما